محل تبلیغات شما

زیتون



Image result for €Ù†Ø§ØªÙˆÙŠ Øربي€€Ž
صبح صادق - شماره 884|یکشنبه ۰۷ بهمن 1397
   محمدرضا بلوردی/  ایده تشکیل نیروی نظامی متحد عربی قدمتی فراتر از تحولات اخیر منطقه خاورمیانه دارد و به دوره پس از جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد؛ زمانی که برخی از کشورهای عربی توانستند به استقلال برسند و متوجه شدند که با برخی از تهدیدهای داخلی و خارجی مواجه هستند. با این حال روند تحولات سال‌های اخیر در منطقه غرب آسیا به گونه‌ای بوده است که برخی از کشورهای عربی به منظور مقابله با تهدیدهایی چون گروه‌های مسلح تندرو و مشخصاً گروه داعش و نیز مقابله با آنچه خطر افزایش نفوذ منطقه‌ای جمهوری اسلامی می‌نامند، در تکاپوی ایجاد یک نیروی نظامی عربی هستند.
تحولات موسوم به بهار عربی»، رژیم‌های پادشاهی عربی را که از این تحولات جان سالم به در برده بودند، با نگرانی‌های امنیتی مواجه کرد و این کشورها را برآن داشت تا در اواخر سال 2013 پروژه دفاع مشترکی را مطرح کنند که کشورهای عرب حوزه خلیج‌فارس، اردن و مغرب را شامل می‌شد. اما اختلافات داخلی بین کشورهای حوزه خلیج‌فارس بر سر موضوع اخوان‌المسلمین و تردیدهای اردن و مغرب سبب شد این پروژه راه به جایی نبرد. با وجود این در آوریل سال 2015 دوباره اتحادیه عرب درباره ایجاد یک نیروی مشترک علیه چالش‌های امنیتی بیانیه‌ای صادر کرد که کشورهایی چون؛ سوریه، عراق و لبنان را دربرنمی‌گرفت و می‌توان گفت که به واسطه نپذیرفتن کشورهای عرب نزدیک به ایران، این نیرو شکلی عربی و سنی داشت. این درحالی است که در جریان دیداری که مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا در سپتامبر گذشته با وزیران خارجه برخی از کشورهای عربی داشت، دوباره درباره موضوع ایجاد ناتوی عربی بحث شد.
اکنون با توجه به تحولات اخیر منطقه و به طور مشخص تحولات سوریه و اعلام آمریکا مبنی بر قصد آن برای خروج از این کشور، این پرسش مطرح است که با تأسیس نیرویی تحت عنوان ناتوی عربی، چه نقشی برای این نیرو در سوریه می‌توان متصور بود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت، به نظر می‌رسد نقش ناتوی عربی در سوریه در چارچوب محدود کردن نفوذ ایران و با هدف کلی ایجاد موازنه در مقابل نفوذ ایران در عراق و سوریه است. در واقع، براساس طرحی که آمریکایی‌ها در سوریه دنبال می‌کنند، هریک از قدرت‌های منطقه نقشی را برای تحقق هدف فوق ایفا می‌کنند؛ به نحوی که این اجازه به ترکیه داده می‌شود تا در مناطقی از سوریه که نزدیک به مرزهای ترکیه می‌باشد و مناطقی از منبج و تل‌الابیض نیرو داشته باشد، همچنان‌که به ناتوی عربی اجازه داده می‌شود در پایگاه‌های اکف» و التنف» و نیز در پایگاه الاسد» در عراق و برخی از پایگاه‌های نزدیک مرزهای عراق و سوریه فعالیت داشته باشند، تا هم از قدرت گرفتن دوباره داعش جلوگیری شود و هم به اصطلاح با نفوذ ایران مقابله شود. 
البته، این نکته را هم باید مد نظر داشت که مباحثی چون حضور قانونی ایران در سوریه‌ـ که با درخواست دولت دمشق در سوریه فعالیت می‌کند‌ـ و پابرجا بودن نیروهای تهدیدکننده امنیت منطقه، سبب شده است تا آمریکا به دنبال محدود کردن نفوذ ایران و نه پایان دادن به آن در سوریه باشد. 
پایان سخن اینکه؛ دولت کنونی آمریکا به دنبال تقسیم هزینه‌ها و ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای است و نقشی که برای ایجاد نیرویی تحت عنوان ناتوی عربی در نظر گرفته شده نیز در همین چارچوب است.


دیدار جنجالی رئیس شورای حاکمیتی سودان و نتانیاهو؛
پایگاه بصیرت / محمدرضا بلوردی

انتشار خبر ملاقات بین عبدالفتاح برهان، رئیس شورای حاکمیتی سودان همزمان با سفر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر موقت رژیم صهیونیستی در اوگاندا یکی از خبرهای جنجالی در دو روز گذشته بوده است. برهان که برای دیدار با مقامات اوگاندایی و گفتگو درخصوص مسائل مشترک منطقه  ای به انتبه رفته بود در آنجا دیداری غیرمترقبه با نتانیاهو داشت. دیداری که طبق گفته مقامات صهیونیستی دستاوردهایی هم برای آنها داشته است که از جمله آن صدور مجوز استفاده از حریم هوایی سودان برای هواپیماهای مسافربری اسرائیلی بوده که مسیر آنها به سمت قاره افریقا را تا حد زیادی کوتاه می کند.

حرکت سودان درجهت عادی سازی روابط با اسرائیل که ظاهرا با هماهنگی امارات متحده عربی و نیز اطلاع کشورهایی مثل عربستان سعودی، ایالات متحده امریکا و مصر صورت گرفته، از این حیث اهمیت دارد که خارطوم در طول دهه ‌ها دشمن اسرائیل بود و پس از جنگ سال ۱۹۶۷ اسرائیل و اعراب، کنفرانس کشورهای اسلامی و عرب که در سودان برگزار شد؛ کنفرانسی که به واسطه سه نه بزرگ» به اسرائیل معروف شده است: نه به عادی سازی مناسبات، نه به صلح و نه به مذاکره با اسرائیل.

در هر صورت، به رغم واکنش های تندی که به دیدار بین برهان و نتانیاهو نشان داده شده است، درخصوص اهداف حقیقی صهیونیست ها از روابط با سودان، موارد زیر قابل ذکر است:

  1. به باور صهیونیست ها یکی از مسیرهای اصلی انتقال سلاح برای مقاومت اسلامی فلسطین در نوار غزه از شمال افریقا بوده و بخشی از این مسیر هم از سودان و لیبی می گذرد. از همین رو برای نزدیک شدن مقامات تل آویو و خارطوم می تواند روی انتقال سلاح به غزه تاثیرگذار باشد.
  2. پس از استقلال سودان جنوبی (2011) رژیم صهیونیستی که در ناآرامی منتهی به تجزیه سودان هم نقش داشت، اولین کشوری بود که این کشور تازه تاسیس را به رسمیت شناخت و در فاصله کوتاهی سلواکر رهبر سودان جنوبی به اسرائیل سفر کرد. ضمن اینکه حمایت های نظامی اسرائیل از سودان جنوبی با فعالیت موساد در این کشور افریقایی همراه بوده است. با این حال روابط اسرائیل با سودان باعث می شود تا با توجه ناآرامی های سودان جنوبی، سودان گزینه بهتری برای فعالیت سرویس اطلاعاتی اسرائیل باشد.
  3. یکی دیگر از فواید روابط با سودان برای اسرائیل به تحولات لیبی ارتباط پیدا می کند و اسرائیل در از طریق ایفای نقش سودان به دنبال حمایت از خلیفه حفتر در لیبی است تا نسبت به ساقط شدن دولت طرابلس مطمئن شود؛ چرا که از این طریق توافق امضا شده بین ترکیه و دولت طرابلس که تهدید کننده توان اسرائیل در زمینه صادرات گاز است ملغی می شود.

 


برگزیدگان نخستین دوره کتاب مدافعان حرم معرفی شدند

برگزیدگان اولین دوره کتاب مدافعان حرم جایزه سردار شهید حسین همدانی عصر امروز در تالار سوره موزه هنری معرفی شدند.

نتیجة بحث الصور عن محمدرضا بلوردی کتاب مدافع حرم"

اولین دوره جایزه کتاب مدافعان حرم جایزه سردار شهید حسین همدانی» با تجلیل از برترین‌ها به کار خود پایان داد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در اولین دوره جایزه کتاب مدافعان حرم جایزه سردار شهید حسین همدانی» که امروز دوشنبه 27 آبان ماه با حضور محسن مؤمنی‌شریف، رئیس حوزه هنری و رئیس شورای تگذاری این جایزه، حمید حسام، دبیر جشنواره، مرتضی سرهنگی، نویسنده، اکبری، دبیر مجمع بیداری اسلامی و دیگر نویسندگان و خانواده‌های شهدا و جانبازان در تالار سوره حوزه هنری برگزار شد، از برترین‌های این عرصه تجلیل به عمل آمد.

اسامی برترین‌ها به تفکیک بخش‌های مختلف بدین قرار است:

بخش پژوهش  و ترجمه پژوهش:
- حسن مصطفی برای کتاب داعش زیر ساخت‌های معرفتی و ساختاری» از موسسه فرهنگی هنری آفتاب خرد

- محمدرضا الفت برای ترجمه دولت اسلامی دیجیتالی» اثر عبدالباری عطوان» از نشر کلاغ

بخش ترجمه
- حامد قدیری برای کتاب رستاخیز داعش» اثر ویلیام مک کنتس از نشر اسم


بخش تألیف و ترجمه تألیف
- احمد زارعان و امید حامد آزاد برای داعش معمای جذب» از انتشارات اندیشه سازان نور

- محمدرضا بلوردی و میترا فرهادی برای ترجمه داعش و نوستالوژی خلافت» اثر فواد ابراهیم» از انتشارات اندیشه سازان نور

- خانم غیدا ماجد برای تألیف کتاب منتصر» به زبان عربی از انتشارات جمعیه احیا التراث المقاوم جایزه ویژه بخش تألیف به زبان عربی را کسب کرد.

بخش داستان و مستند داستانی
- الناز نجفی برای کتاب خانه‌ای با عطر ریحان» از انتشارات خط مقدم

- مجید پورولی کلشتری برای رمان پسران دوزخ و فرزندان قابیل» از انتشارات عهد مانا

- مهدی صفری برای رمان ابدی» از انتشارات شهرستان ادب

بخش شعر
- جواد محقق، محمد صارمی شهاب برای تدوین مجموعه حبیب حرم از سیمرغ هنر»

- سعید حدادیان و فاطمه نانی‌زاد برای مجموعه‌ سلام سردار» از دفتر ادبیات و هنر نمایندگی در دانشگاه تهران

- مجید سعدآبادی و کاظم رستمی برای تدوین مجموعه ما را مدافعان حرم آفریده‌اند» از بنیاد فرهنگی شهید شیرازی

بخش خاطره
هیئت داوران نخستین دوره کتاب مدافعان حرم در بخش خاطره کتاب‌هایی چون قرار بی‌قرار» نوشته فاطمه سادات افقه و شام برفی» نوشته محمد محمودی نورآبادی و از ام‌الرصاص تا خان‌طومان» نوشته مصیب معصومیان را به عنوان برگزیده معرفی کرد. در این بخش فاطمه سادات افقه نویسنده کتاب قرار بی‌قرار» جایزه خود را به فرزندان شهید صدرزاده اهدا کرد.

گفتنی ا‌ست، نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور هزار جلد از کتاب‌های برگزیده و ۷۰۰ جلد از کتاب‌های تقدیر شده را خریداری کرد.


بحران کمشیر؛ رویاهای ناسیونالیستی مودی و آینده منازعه با پاکستان

پایگاه تحلیلی طنین/

محمدرضا بلوردی/ در روزهای اخیر پارلمان هند قانونی را به تصویب رسانده است که براساس آن ماده ۳۷۰ قانون اساسی لغو خواهد شده. براساس این ماده قانون اساسی ایالت جامو و کشمیر از خودمختاری کامل برخوردار است و مجلس این ایالت آزاد است تا – به جز در حوزه‌های ارتباطات، دفاع، مالی و امور خارجه – قوانین خود را تدوین کند. ضمن اینکه شهروندان هند نیز از خرید زمین در این ایالت منع شده‌اند. این ماده قانونی در دهه ۱۹۵۰ میلادی پس از آنکه پادشاهی کشمیر توافق کرد تا به جمهوری هند بپیوندد، به طور ویژه تدوین شد. حزب حاکم بهاراتیا جاناتا هند در تبلیغات انتخاباتی خود در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹ میلادی وعده حذف این ماده قانون را داده بود.

در همین راستا آمیت شاه وزیر کشور هند در جلسه پارلمانی این کشور اظهار داشت که ماده قانون ۳۷۰ باید خیلی وقت پیش لغو می‌شد اما این اقدام به یک خواست ی نیاز داشت و دولت مودی در حال حاضر این خواست ی را برای انجام این کار دارد.

درواکنش به اقدام هند، دولت پاکستان نیروهای مسلح را به حالت آماده باش درآورد، سفیر هند را اخراج کرد و از تصمیم خود برای کاهش سطح روابط دیپلماتیک میان دو کشور، تعلیق مبادلات تجاری و طرح این پرونده در شورای امنیت سازمان ملل خبر داد.

رویاهای ناسیونالیستی مودی

از نگاه ساکنان کشمیر مشکل بزرگ این منطقه وضعیت خاص منطقه آنها نیست؛ بلکه این حضور نظامی پررنگ نیروهای دهلی نو است که باعث تنش و درگیری مداوم شده و اهالی این منطقه را در معرض توهین و محدودیت های مداوم اعمال شده از سوی نیروهای امنیتی قرار می دهد و در نهایت هم خشونت ها را تشدید می کند.

بسیاری از اهالی کشمیر بر این باورند که علت حقیقی تغییراتی که از سوی دهلی نو در قبال این منطقه صورت می گیرد، مقدمه چینی برای یک تحول جمعیتی و شروع یک پاکسازی نژادی و دینی و بازکردن راه برای غیرمسلمانان به منظور خرید مستغلات و اسکان آنها است.

اما حزب بهاراتیا جاناتا و رئیس آن ناراندرا مودی در تبلیغات انتخاباتی اخیر خود تمرکز ویژه ای روی موضوع جامو و کشمیر داشتند و آن را عامل ناآرامی های بلند مدت توصیف کرده که در عین حال مانعی در برابر سرمایه گذاری در این منقطه و ایجاد فرصت های شغلی می شود.

ناراندرا مودی که حمایت های مردمی زیادی را با خود دارد، موضوع کشمیر را در راس برنامه های کاری خود قرار داده و یکی از برنامه های بلندمدت حزب خود را تغییر در وضعیت جامو و کشمیر اعلام کرده است. هرچند که نگرانی از واکنش های شدید به هرگونه تصمیم گیری درخصوص این منطقه همیشه وجود داشته است و تاکنون مانع اقدام جدی در این زمینه بوده است. با این حال حمایت گسترده ای که در انتخابات اخیر از مودی شده، انگیزه ای است تا او موضوع لغو خودمختاری کشمیر و قراردادن آن در سیطره دهلی نو را با جدیت بیشتری دنبال کند.

به باور صاحب نظران  در رویکرد جدید دولت هند، این مسلمانان هستند که بازنده اصلی به حساب می آیند؛ برای اینکه لغو ماده ۳۷۰ قانون اساسی آشکارا نشان دهنده گرایش های ناسیونالیستی هندوها بوده و تلاشی است که آنها می کنند تا تنها منطقه ای که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می دهند تحت کنترل خود درآورند و در نتیجه زمینه سرمایه گذاری و خرید اراضی در این منطقه برای آنها فراهم شود.

این رویکرد دولت هند باعث شده تا منتقدان آنها براین موضوع تاکید کند دولت افراط گرای هند به تنها چیزی که اهمیت نمی دهد مسائل انسانی است و همانند اسرائیل تلاش می کند تا ساختار جمعیتی این منطقه مسلمان نشین را تغییر دهد و هندوها را تشویق به ساکن شدن در این منطقه تشویق می کند.

رویارویی با پاکستان

هند و پاکستان از سال ۱۹۴۷ تا کنون چهار مرتبه با یکدیگر درگیر جنگ شده اند؛ از آن زمان که انگلستان باعث شکل گیری این دو کشور- با اکثریت مسلمان و هندو – شد، اقلیم جامو و کشمیر به عنوان منطقه ای با اکثریت مسلمان مورد مناقشه دو طرف بوده است و در طول دو دهه گذشته باعث شده است تا دهلی نو و اسلام آباد به سمت سلاح اتمی نیز بروند.

در مارس گذشته یک گروه مسلح افراط گرا در پاکستان حمله ای انتحاری در کشمیر تحت کنترل هند انجام داد که باعث کشته شدن ده ها نفر از نیروهای هندی شد و چند روز بعد هم هند حمله ای هوایی به مناطقی در پاکستان کرده و مقرهای مربوط به این گروه مسلح را هدف قرار داد. در واقع از دهه هفتاد قرن گذشته میلادی این اولین بار بود که هواپیماهای هندی به منطقه ای در داخل خاک پاکستان حمله می کردند و نتیجه این حمله هم ساقط شدن دو جنگنده هند توسط سامانه های دفاعی پاکستان بود.

به رغم اینکه یک آرامش نسبی در منطقه وجود دارد، اما از نگاه برخی کارشناسان این احتمال وجود دارد که دو کشور به سمت یک جنگ کلاسیک بروند که می تواند به جنگ هسته ای هم تبدیل شود. این گروه از کارشناسان تاکید می کنند که چنین احتمالی ضعیف است اما نمی توان نسبت به واکنش های برای از رهبران پاکستان اطمینان داشت.

در سوی مقابل هم باید گفت که ناراندرا مودی، نخست وزیر هند، تمایلی به تشدید خشونت ها در کشورش ندارد. اما با این حال از نگاه برخی کارشناسان اقدام اخیر دهلی نو اوضاع امنیتی کشمیر را وخیم تر خواهد کرد و دولت مودی را وادار می کند تا دست به اقدامات خطرناکی بزند و با توجه به حمایت مردمی قوی که از مودی می شود، توجیهی هم برای عقب نشینی دولت هند از اقدام اخیر وجود ندارد.

چشم انداز

درخصوص آینده بحران مجله هندی ذا هندو» پیش بینی می کند که احتمالا دولت هند در پنج سال آینده دست به اقدامات بحث برانگیزی خواهد زد که می تواند روی پاکستان هم تاثیر بگذارد؛ بدین معنا که مشکلات در کشمیر ادامه پیدا خواهد کرد و روابط بین اسلام آباد و دهلی نو نیز بیش از پیش با تنش همراه خواهد بود.


از برلین تا توکیو؛ میانجی ها به دنبال چه هستند؟


پایگاه تحلیلی طنین

شیزو آبه نخست وزیر ژاپن به تهران سفر کرد؛ سفری که تلاشی برای میانجی گری ژاپن بین ایران و ایالات متحده امریکا و جلوگیری از تنش بیشتر در سطح منطقه خاورمیانه ارزیابی می شود. همزمان با سفر نخست وزیر ژاپن هایکو ماس، وزیر امور خارجه آلمان، در سفری منطقه ای پس از اردن و عراق وارد تهران شده است تا درباره تضمین های کشورهای اروپایی برای اجرای سازوکار مالی اتحادیه اروپا در جهت حفظ برجام (اینستکس) با مقامات ایرانی گفتگو کند.

البته وزیر خارجه آلمان قبل از اینکه وارد ایران شود، در بغداد نسبت به وقوع جنگ هشدار داده و تاکید کرد که درگیری بین ایران و ایالات متحده می تواند شعله های آتش جنگ را به سراسر  منطقه سرایت دهد. وی در عین حال بر ضرورت حمایت از توافق هسته ای تاکید کرده و آن را ضامن حفظ امنیت و ثبات در منطقه دانست. وزیر خارجه آلمان تصریح کرد که کشورهای اروپایی معتقدند باید تضمین هایی وجوود داشته باشد تا بتوان نسبت به اجرای نتیجه مذاکرات و تعهد طرف ها به آن مطمئن شد؛ سخنی که می توان گفت کلید هرگونه میانجی گری و یا مذاکره ای بین ایران و امریکا نیز به حساب می آید.

با خروج امریکا از توافق هسته ای که پنچ کشور در کنار شورای امنیت آن را تضمین کرده بودند، ایران هم اطمینان خود را به هرگونه مذاکره ای از دست داده است و مسئولان مختلف کشورمان تاکید می کنند که در شرایط کنونی هرنوع مذاکره فایده ای نخواهد داشت. این درحالی است که نوعی اجماع در بین احزاب و گروه های ی داخلی نیز درباره بی فایده بودن مذاکرات در شرایط کنونی با امریکایی ها وجود دارد. درواقع با بی توجهی که دولت کنونی امریکا به توافق نامه های بین المللی می کند، عدم وجود تضمینی درباره پایبندی آن به توافق نامه های امضا شده و در عین حال وضع تحریم های یکجانبه علیه ایران، باعث شده است تا این اجماع به وجود آید.

هرچند که در روزهای اخیر دولت امریکا تا حدودی لحن خود را نسبت به ایران تغییر داده است، اما از نگاه مقامات ایران این تغییر لهجه ظاهری کوتاه مدت را نمی توان نشانی از تغییر موضع امریکا دانست؛ همچنانکه با وجود این تغییر لحن و چند روز قبل از سفر نخست وزیر ژاپن، مقامات امریکایی دوباره تحریم های جدیدی را علیه بخش پتروشیمی ایران وضع کرده اند. این درحالی است که در رسانه های مختلف اینگونه ترویج می شد که سفر شینزو آبه به خاطر پیام مستقیمی است که وی از رئیس جمهور امریکا برای رهبر معظم انقلاب دارد. به رغم اهمیتی که سفر نخست وزیر ژاپن به تهران دارد و در چهار دهه اخیر برای اولین بار است که رخ می دهد، اما نمی توان انتظار داشت که در ایران موضوع مهمی که به امنیت ملی آن  ارتباط پیدا می کند با این سفر گره زده شود.

درخصوص اینکه شینزو آبه حامل چه پیامی برای ایران است، لازم به ذکر است که خواسته های ایران به تکذیب قصد امریکا برای ساقط کردن و تغییر نظام ایران، شروع یک جنگ علیه آن و یا لغو شروط دوازده گانه پمپئو، وزیر خارجه امریکا، محدود نمی شود؛ چرا که از نگاه مسئولان ایرانی، امریکا در چهل سال گذشته در اهداف ضد ایرانی خود شکست خورده است و کنون به دنبال این است تا از کانال مذاکره به همان اهداف برسد.

از نگاه جمهوری اسلامی ایران برخی شرایط وجود دارد که مانع از مذاکره بین ایران و امریکا می شود و با تغییر این شرایط است که می توان بر سر یک میز مذاکره نشست؛ برای این منظور امریکا باید به توافق هسته ای بازگردد و به تعهداتی که در چارچوب این توافق داده عمل کند، تحریم هایی را که علیه ایران وضع کرده لغو کند، خسارت هایی که این تحریم ها به این وارد کرده است را جبران کند و در کنار آن از ملت ایران هم به خاطر اقدامات خصمانه ای که در این راستا  اتخاذ کرده عذرخواهی کند.

از سوی دیگر تحریم های اعمالی امریکایی ها و سختی های اقتصادی ناشی از آن که به شهروندان ایرانی تحمیل شده است، این اجازه را به هیچ مسئولی نمی دهد که بدون تحقق خواسته های قبلی ایران وارد دور جدیدی از مذاکرات با امریکایی ها شود.

در مجموع باید به این نکته اشاره کرد که آمریکا در هیچ شرایطی قابل اعتماد نیست و مذاکرات دوساله منتهی به برجام حسن نیت جمهوری اسلامی ایران را نشان داد و چنانچه با آمریکا مذاکراتی صورت گیرد بنابر فرموده رهبر معظم انقلاب سم مضاعف است. این امر نشان از راهبرد کلان جمهوری اسلامی ایران در ابعاد پیش رو دارد.

محمدرضا بلوردی


صبح صادق - شماره 900|یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ - شماره ۹۰۰

محمدرضا بلوردی/ بامداد پنج‌شنبه (نهم خرداد 1398) پایان مهلت قانونی بنیامین نتانیاهو برای تشكیل دولت جدید در سرزمین‌های اشغالی بود كه به واسطه ناتوانی او در معرفی دولت جدید، قانونگذاران اسرائیلی به انحلال پارلمان این كشور (كنست) و برگزاری دوباره انتخابات سراسری رأی دادند. بنیامین نتانیاهو كه تا نیمه شب چهارشنبه فرصت داشت با تشكیل دولت ائتلافی جدید، پنجمین دوره نخست‌وزیری خود را آغاز كند، در نهایت برای ایجاد ائتلاف میان احزاب راستگرای رژیم صهیونیستی ناكام ماند. نتانیاهو كه از او به عنوان مرد تشكیل ائتلاف‌های سخت یاد می‌شود، در پی این ناكامی مدعی شد تأمین شروط احزاب راستگرا از جمله حزب اسرائیل خانه ما» به رهبری آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع سابق، برای شكل‌گیری ائتلاف بسیار دشوار بوده است. همچنین به ادعای او لیبرمن در مذاكرات برای تشكیل دولت جدید بارها خواسته‌های تازه مطرح كرده و جاه‌طلبی او سبب شده است تا اسرائیلی‌‌ها مجبور شوند یكبار دیگر پای صندوق‌های رأی بروند؛ در حالی كه حزب اسرائیل خانه ما» تنها پنج كرسی در پارلمان اسرائیل داشت؛ ولی حزب لیكود و بنیامین نتانیاهو برای تشكیل دولت جدید به آرای این حزب نیاز داشتند.  در چنین شرایطی، نتانیاهو ترجیح داد با برگزاری دوباره انتخابات در ماه سپتامبر یكبار دیگر شانس خود را برای تشكیل دولت امتحان كند؛ البته برگزاری دوباره انتخابات هزینه‌های سنگینی را به اسرائیل تحمیل می‌كند. آن‌گونه كه خود نتانیاهو اعتراف كرده برگزاری دوباره انتخابات علاوه بر اینكه هزینه‌های هنگفتی برای كشورش به دنبال داشته است این رژیم را به مدت شش ماه دیگر فلج خواهد كرد. طبق برآورد وزارت دارایی اسرائیل، تجدید انتخابات سراسری این رژیم در ماه سپتامبر حدود 120 میلیون یورو هزینه به دنبال خواهد داشت.

بنیامین نتانیاهو در حالی در تشكیل دولت جدید ناكام ماند كه احزاب راستگرا نسبت به دوره قبل كرسی‌های بیشتری را به دست آورده بودند؛ از این رو در نگاه اول پیش‌بینی می‌شد كه بدون مشكل خاصی دولتی راستگرا و در عین حال افراطی‌تر از قبل روی كار آید كه اهدافی از قبیل انضمام كرانه باختری به سرزمین‌های اشغالی و اجرای طرح معامله قرن را در سر می‌پروراند؛ اما مجموعه‌ای از موانع و چالش‌ها سبب شد نتانیاهو نتواند به خواسته خود برسد كه در این خصوص موارد زیر قابل ذكر است:

1ـ بنیامین نتانیاهو و خانواده‌اش با مجموعه‌ای از اتهام‌های فساد مواجه هستند. به رغم اینكه نتانیاهو تمام اتهامات را رد كرده است، سه پرونده اصلی مربوط به فساد او سبب شده تا از نظر ی در مقابل مطالباتی كه شركای ائتلاف او داشته‌اند ضعیف عمل كند. 

2ـ برخی اختلافات داخلی بین حزب تندروی اسرائیل خانه ما» به رهبری آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع سابق رژیم صهیونیستی با حزب یهودات هتوراه درباره موضوع قانون جذب سرباز برای ارتش و معافیت‌های در نظر گرفته شده برای كسانی كه در مراكز دینی تحصیل می‌كنند، سبب شد تا مذاكرات برای تشكیل ائتلاف حاكم به بن‌بست برسد. 

3ـ هر چند كه همراهی نكردن لیبرمن با نتانیاهو برای تشكیل دولت به اختلاف بر سر قانون جذب سرباز برای ارتش نسبت داده می‌شود، برخی صاحب‌نظران بر این باورند كه انگیزه اصلی لیبرمن این است كه در نهایت خودش جانشین نتانیاهو شود و به همین دلیل تلاش می‌كند با ابزارهای موجود نتانیاهو را از نظر ی تضعیف كند.

با توجه به بن‌بست ی كه رژیم صهیونیستی با آن مواجه شده است، اولین پرسشی كه پیش می‌آید درباره طرح صلح موسوم به معامله قرن» است كه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریكا برای صلح میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیان و كشورهای عربی تدارك دیده است. قرار است تیم ترامپ به رهبری جرد كوشنر، داماد و مشاور او در جریان كنفرانس سرمایه‌گذاری بین‌المللی كه قرار است در اواخر ژوئن در بحرین برگزار شود، جزئیات این طرح را ارائه كند؛ اما با وضعیتی كه در اسرائیل به وجود آمده نمی‌توان انتظار داشت گشایش خاصی در این خصوص ایجاد شود. در واقع ترامپ قبل از اینكه حركتی در این زمینه انجام دهد، مجبور است تا زمانی كه انتخابات در اسرائیل برگزار و دولت جدید تشكیل می‌شود منتظر بماند. هر چند برخی منابع فلسطینی از به تعویق افتادن طرح معامله قرن تا سال 2020 خبر می‌دهند.


جنگ آینده اسراییل;لبنان یا غزه

اختصاصی طنین; درگیری های سه روزه اخیر بین رژیم صهیونیستی و گروه های مقاومت فلسطینی در غزه بار دیگر موضوع جنگ آینده اسرائیل را مطرح کرد؛ اینکه آیا درگیری آینده این رژیم با گروه های مقاومت فلسطین در منطقه تحت محاصره غزه خواهد بود، یا اینکه بخش قدرتمندتر جریان مقاومت به رهبری حزب الله لبنان رویارویی جدیدی را با صهیونیست ها رقم خواهد زد.
چشم انداز تقابل در غزه
پس از گذشت سه روز از حملات اسرائیل به نوار غزه و شهادت بیش از ۳۰ فلسطینی ودر مقابل کشته شدن ۵ صهیونیست در جریان شلیک نزدیک به ۷۰۰ موشک و راکت از سوی مقاومت فلسطین به شهرک های پیرامونی نوار غزه، دو طرف با میانجی گری مصر درخصوص پایان دادن به درگیری به توافق رسیدند. در این خصوص گفته می شود که رژیم صهیونیستی به واسطه مسائل داخلی خود حاضر شده است این درگیری را هرچه سریع تر پایان دهد؛ درواقع موج درگیری ها بین دو طرف در حالی به نظر می رسد با برقراری آتش بس به پایان رسیده است که اسرائیل از هفته آینده میزبان مسابقه آواز یوروویژن خواهد بود. برگزاری مناسب این مسابقه برای اسرائیل از نظر وجهه این کشور در سطح جهانی اهمیت زیادی دارد. از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در حال مذاکره با احزاب راست افراطی این کشور برای تشکیل دولت ائتلافی است.
اما واقعیت این است که جنبش حماس که در عرصه ی با جنبش فتح و تشکیلات خودگردان فلسطین دچار اختلاف شده و تلاش ها برای ایجاد آشتی بین آنها به نتیجه ای نرسیده است، از سال ۲۰۱۴ به توافقی برای آتش بس بلند مدت و پایدار با رژیم صهیونیستی دست یافته است، توافقی که براساس آن باید به محاصره غزه پایان داده شود و تضمینی برای تامین خواسته‌ها و نیازهای مردم غزه باشد. از هیمن رو درگیری های مقطعی و کوتاه مدتی که در غزه رخ می دهد یا ناشی از موشک پرانی گروه هایی خارج از کنترل حماس است و یا در پاسخ به حملات صهیونیست ها صورت می گیرد و به نوعی یادآوری بازدارندگی نسبی است که حماس توانسته است در مقابل اسرائیل به وجود آورد.
البته این گونه توافق ها در بین مخالفان نتانیاهو و گروه های تندرو وکنش های تندی هم داشته است؛ موشه یالون» وزیر جنگ پیشین رژیم صهیونیستی درباره آتش بس اخیر می گوید: نتانیاهو بار دیگر تسلیم باج‌خواهی حماس شد و فقط آرامشی موقت را برای بقای ی خود خرید.باراک راوید» تحلیلگر رژیم صهیونیستی هم اعلام کرد: همچنان تلاش می‌کنم به پاسخ دفتر نخست‌وزیر درباره آتش‌بس با حماس و جهاد اسلامی دست پیدا کنم. بنی گانتز» رئیس پیشین ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی هم گفت: حدود ۷۰۰ موشک از نوار غزه شلیک و منجر به تخریب‌های بسیار و همچنین پنج کشته و دهها زخمی شد و همه اینها نتیجه نبود قدرت بازدارندگی است.بتزلل سموتریچ» از اعضای کنست هم در اظهاراتی تند اعلام کرد: نبرد با غزه باید با ۷۰۰ کشته در غزه (به تعداد موشک‌های شلیک شده یعنی یک کشته در مقابل هر موشک) و وارد کردن خسارت‌های وحشتناک به حماس تمام می‌شد تا این جنبش برای احیای قدرت خود و فکر کردن به حمله دیگری، سال‌ها زمان نیاز داشته باشد.
فارغ از این واکنش های ی و رسانه ای آنچه که در مورد آینده جنگ در غزه می توان انتظار داشت پایبندی دو طرف به توافق چند سال پیش و امیدواری گروه های فلسطینی به رفع محاصره غزه از سوی صهیونیست ها است.
احتمال جنگ فراگیر در جبهه شمالی
هراندازه که صهیونیست ها از نوار غزه و توانایی آنها برای مدیریت درگیری های کوتاه مدت با مقاومت فلسطین اطمینان خاطر دارند، در جبهه شمالی این رژیم با تهدیدهای متعددی از ناحیه محور مقاومت مواجه است که احتمال وقوع جنگ را افزایش می دهد. به گونه ای که از نگاه کارشناسان صهیونیست رویارویی با ایران، حزب الله و حکومت سوریه خطرناک ترین تهدید این رژیم در کوتاه مدت است. در این زمینه مراکز مطالعاتی متعددی در اسرائیل گزارش هایی منتشر کرده اند که یکی از آنها گزارش مربوط به مرکز مطالعات صهیونیستی نیتساو است که در مقاله ای به قلم سرگرد ناداف بن حور و دکتر مایکل آیزنشتادت به بررسی جنگ بزرگ احتمالی آینده در منطقه پرداخته شده است. نویسندگان این گزارش تأکید می کنند که تنش روز افزون در مرزهای شمالی سرزمین‌های اشغالی باعث افزایش نگرانی‌های موجود نسبت به درگیری جدید بین اسرائیل و حزب الله لبنان یا اسرائیل و سوریه شده است، اما این جنگ منحصر به طرف های مذکور نخواهد بود و ممکن است گروه‌های مختلف شیعی و دولت بشار اسد نیز به آن اضافه شود. همچنین ممکن است جنگ شامل تمامی منطقه شده و در منافع حیاتی آمریکا در منطقه خاورمیانه نیز تاثیرگذار باشد.
این گزارش در ادامه تحت عنوان جنگ جدید شمال و احتمال آغاز» آن چندین سناریو را مطرح کرده که مهم ترین آنها عبارتند از:
۱٫سناریوی جنگ با لبنان: این جنگ بین رژیم اسرائیل و حزب الله لبنان آغاز می‌شود و بنابر ادعای این سایت صهیونیستی ایرانی‌ها و هزاران نفر از مبارزان شیعه و حتی جنبش حماس نیز در آن مشارکت خواهند داشت. بر اساس این سناریو جبهه سوریه تقریباً آرام باقی خواهد ماند و اسرائیل عملیات خود را به صورت محدود در جبهه لبنان انجام می دهد.
۲٫ سناریوی جنگ با سوریه:بر اساس این سناریو جنگ میان نیروهای اسرائیلی با نیروهای ایرانی و شبه نظامیان شیعه از جمله حزب الله لبنان ایجاد می شود. همچنین ممکن است عناصری از ارتش سوریه نیز در اراضی این کشور در این جنگ شرکت داشته باشد. بر اساس این سناریو جبهه لبنان تقریباً آرام خواهد ماند. در صورتی که نیروهای زمینی سوریه نیز در این مبارزه شرکت کنند، امکان مداخله روسیه برای دفاع از متحدانش نیز وجود دارد.
۳٫ سناریوی جنگ در دو جبهه:وقوع جنگ در لبنان و سوریه بین نیروهای اسرائیلی از یک طرف و نیروهای ایرانی و حزب الله و مبارزان شیعی و ارتش سوریه از طرف دیگر در این سناریو بررسی می‌شود. در این سناریو رژیم صهیونیستی باید جبهه لبنان و سوریه را به عنوان یک ارتش عملیاتی واحد مدنظر قرار دهد.
آنگونه که خود صهیونیست ها نیز معترف هستند، اسرائیل در هر کدام از سناریوهای مذکور با معضلات و مشکلاتی مواجه است. از جمله این که نسبت به مشارکت نظامی مستقیم آمریکا در جنگ احتمالی آینده یقین ندارد. علاوه بر اینها رژیم صهیونیستی اطلاع دقیقی از میزان طرف‌های شرکت کننده در جنگ آینده در جبهه شمالی ندارد. این موضوع یک نقطه ضعف اساسی در برنامه‌ریزی های استراتژیک جهت کیفیت مدیریت جنگ به شمار می رود، چرا که اسرائیلی‌ها علاوه بر اینکه از تعداد نیروهای دشمنان خود مطلع نیستند، از عرصه‌های جنگی نیز اطلاع دقیقی در دست ندارند.

محمدرضا بلوردی


با توجه به اینکه عمده حکومت‌های عرب مؤثر در مسئله فلسطین به آمریکا وابسته هستند، فشارهای بسیاری از سوی کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین وارد می‌شود تا او را به پذیرش طرح جدید مجبور کنند. 
نتیجة بحث الصور عن عربستان معامله قرن
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل / محمدرضا بلوردی

پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی در کمک به اجرای برنامه او برای خاورمیانه و به طور مشخص قضیه فلسطین‌ـ که از آن به معامله قرن یاد می‌شودـ نقش محوری پیدا کرده است. هرچند جزئیات طرح معامله قرن به صورت رسمی منتشر نشده است، اما آن‌گونه که در رسانه‌ها و بر اساس خبرهای دریافتی در عناصر مطلع اعلام می‌شود، در طرح مورد نظر ترامپ و تیم او در کاخ سفید فلسطینیان بر مناطق تحت سیطره خود در کرانه باختری حاکمیتی نخواهند داشت، عمده شهرک‌های صهیونیستی در کرانه باختری تخلیه نخواهد شد، قدس شرقی» به عنوان پایتخت دولت فلسطین پذیرفته نخواهد شد و به جای آن ابودیس» برای پایتخت فلسطین برگزیده می‌شود، آوارگان فلسطینی اجازه بازگشت نخواهند داشت و در مقابل مناطقی که فلسطینیان مجبور به دادن آن به رژیم صهیونیستی می‌شوند، مناطقی در شبه‌جزیره سینای مصر و مناطقی از عربستان سعودی به فلسطینیان داده خواهد شد و. .
امتیازهای متعددی که فلسطینیان باید در طرح مورد نظر ترامپ بدهند، سبب شده است تشکیلات خودگردان فلسطین مخالف هرگونه طرح صلح جدیدی با رژیم صهیونیستی باشد؛ اما با توجه به اینکه عمده حکومت‌های عرب مؤثر در مسئله فلسطین به آمریکا وابسته هستند، فشارهای بسیاری از سوی کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین وارد می‌شود تا او را به پذیرش طرح جدید مجبور کنند. 
در بین کشورهای عربی که برای اجرای طرح معامله قرن نقش‌آفرینی می‌کنند، عربستان سعودی به واسطه رقابت منطقه‌ای با کشورهایی چون جمهوری اسلامی ایران و ترکیه، در تلاش است تا خود را به رژیم صهیونیستی نزدیک کرده و روابطش با این رژیم را عادی کند؛ از همین رو به دنبال این است که با ارائه پیشنهادهای مالی تشکیلات خودگردان فلسطین را از موضع مخالف سرسختانه‌ای که دارد، منصرف کند. در همین راستا رسانه‌های سعودی از پیشنهاد مالی چشمگیری پرده برداشته‌اند که عربستان ارائه داده است؛ بر اساس گزارشی که رومه صهیونیستی جروزالم‌پست» منتشر کرده، محمود عباس با اطلاع از اینکه تشکیلات خودگردان فلسطین سالیانه بودجه‌ای بالغ بر یک میلیارد دلار نیاز دارد، به وی پیشنهاد کرده است در ازای دریافت 10 میلیارد دلار برای 10 سال بودجه تشکیلات خودگردان فلسطین با طرح صلح معامله قرن موافقت کند. 
اکنون این پرسش مطرح می‌شود که ارائه پیشنهادهای این‌چنینی عربستان سعودی چه پاسخی از سوی تشکیلات خودگردان و شخص محمود عباس خواهد داشت و در صورتی که با آن مخالفت شود، چه پیامدهایی را برای این تشکیلات می‌توان متصور بود؟ 
در پاسخ باید گفت، محمود عباس دو راه پیش رو دارد؛ نخست اینکه، با پیشنهاد اغواکننده سعودی‌ها موافقت کند؛ اما آن‌گونه که خود ابومازن تصریح کرده است او اکنون پس از گذشت 82 سال از عمرش به پایان راه زندگی ی خود رسیده و به هیچ وجه تمایل ندارد آیندگان از او به عنوان خائن به آرمان فلسطین» یاد کنند؛ از همین رو وی همچنان بر مخالفت خود با معامله قرن پافشاری می‌کند.
این مخالفت که در واقع دومین راه پیش روی محمود عباس است، می‌تواند پیامدهای ناگواری برای تشکیلات خودگردان داشته باشد؛ از جمله اینکه کمک‌های جاری عربستان به تشکیلات خودگردان قطع شود. در حال حاضر، عربستان سعودی ماهیانه 20 میلیون دلار به بودجه تشکیلات خودگردان کمک می‌کند و در کنار آن از برخی پروژه‌های اقتصادی هم حمایت می‌کند که هزینه آن بالغ بر 10 میلیون دلار است. بنابراین، توقف حمایت‌های عربستان می‌تواند تأثیر شدیدی روی فعالیت تشکیلات خودگردان داشته باشد و حتی نهادهای آن را دچار فروپاشی کند.
پایان سخن اینکه با وجود این‌گونه چالش‌ها و موانع اقتصادی و مالی، تشکیلات خودگردان فلسطین گزینه‌های زیادی پیش روی خود ندارد و گذر زمان و اعلام قریب‌الوقوع طرح معامله قرن و نیز واکنشی که افکار عمومی فلسطینی و گروه‌های مقاومت به آن می‌دهند، پاسخگوی بسیاری از ابهامات و پرسش‌ها خواهد بود.


صبح صادق - شماره 893|دوشنبه ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ - شماره ۸۹۳
محمدرضا بلوردی/ رومه نگار
انتخابات پارلمانی اخیر رژیم صهیونیستی در حالی به پایان رسید که احزب راست‌گرا با به دست آوردن 65 کرسی پیروز شدند و راه نه چندان سختی برای رسیدن به توافق و تشکیل یک دولت ائتلافی دارند. این در حالی است که فراکسیون راست جدید» به رهبری نفتالی بنت و ایلیت شاکید در این انتخابات ناکام ماندند؛ اما این ائتلاف که در دولت سابق تحت عنوان حزب بیت یهودی حضور داشت و همه تمرکز خود را روی موضوع انضمام کرانه باختری به اسرائیل گذاشته بود، سبب شده است پیش‌بینی‌ها به این سمت برود که در دولت پنجم بنیامین نتانیاهو یکی از موضوعات مورد توجه بحث انضمام کرانه باختری یا دست کم بخش قابل توجهی از آن به اسرائیل باشد.

در واقع پس از انتخابات اخیر که به نوعی پیروزی تندروها هم تلقی می‌شود، شرایط کاملاً تغییر کرده است و با توجه به رویکردی که اکثر احزاب راست‌گرا نسبت به ت انضمام کرانه باختری دارند و در سایه طرح موسوم به معامله قرن» آمریکایی‌ها که گفته می‌شود در ژوئن آینده ارائه خواهد شد، موضوع انضمام مناطقی مانند منطقه ج» و شهر‌های بزرگ به اسرائیل، به یک ت کلی برای رژیم صهیونیستی تبدیل خواهد شد. به بیان دیگر، در دولت جدید دیگر این سؤال مطرح نخواهد شد که آیا ت انضمام کرانه باختری به اسرائیل دنبال شود یا خیر، بلکه سؤال بر سر این خواهد بود که حد و مرز این انضمام تا کجا باشد و برای انجام و اجرای آن روی چه موضوعاتی باید تمرکز شود.

نتانیاهو که تا پیش از این با الحاق یا تطبیق قوانین این رژیم بر کرانه باختری مخالفت می‌کرد، در هفته‌های اخیر موضع خود را تغییر داده و نسبت به این ایده مثبت‌تر عمل می‌کند که علت را باید در به‌رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان اشغالی از سوی ایالات متحده جست وجو کرد. نتانیاهو معتقد است این امکان وجود خواهد داشت که حمایت دولت ترامپ برای الحاق یا اجرای قوانین اسرائیل دست کم در مناطقی که شهرک‌های اسرائیلی قرار دارند اجرا کند و او معتقد است شهرک های دور و نزدیک در این طرح باید گنجانده شود. این طرح در واقع در راستای طرح کلان شهرک سازی های غیر قانونی رژیم صهیونیستی مطرح می شود و در واقع نوعی حرکت لکه جوهری بر روی کاغذ است که بر این اساس لکه های جوهر به آرامی به هم می پیوندند و سراسر کاغذ را سیاه می کنند. اما در اجرای این نقشه مباحث دیگری هم در مسیر حرکت نتانیاهو وجود دارد.

در همین زمینه می‌توان گفت، چه بسا طرح و اجرای موضوع حاکمیت رژیم صهیونیستی بر اراضی اشغالی در دولت جدید نتانیاهو ساده‌تر از مباحث دیگر مد نظر او باشد؛ مباحثی مانند نسخه‌برداری از قانون فرانسه برای محاکمه نکردن نخست‌وزیر در دوره‌ای که قدرت را در دست دارد. ضمن اینکه تصویب قانون انضمام اراضی اشغالی به رژیم صهیونیستی می‌تواند احزاب افراطی‌تر را هم
راضی کند.

یکی دیگر از مشکلاتی که نتانیاهو در دولت جدید با آن مواجه نخواهد شد، موضوع آویگدور لیبرمن، رئیس حزب اسرائیل خانه ما است؛ نتانیاهو به واسطه تعداد کرسی‌هایی که برای تشکیل دولت به دست آورده، دیگر همانند گذشته نیازی به لیبرمن ندارد. با این حال ترجیح می‌دهد از او در دولت استفاده کند. با این تفاوت که لیبرمن دیگر نمی‌تواند همانند دولت قبل نتانیاهو را تحت فشار قرار دهد و بار دیگر شرایط را به سمتی ببرد که نتانیاهو مجبور به پذیرش انتخابات زودهنگام شود.

به هر حال، موضوع انضمام کرانه باختری به اسرائیل با مجموعه‌ای از پیچیدگی‌ها در داخل و خارج رژیم صهیونیستی مواجه است، اما همچنان مطرح خواهد بود تا اینکه فرصت مناسبی برای اجرای آن فراهم شود.

هرچند در نگاه اول مبارزه با تروریسم توجیهی برای ادامه حضور امریکایی ها در عراق است اما از نگاه صاحب نظران عامل اصلی برای این حضور، موضوع ایران است؛ دولت ترامپ مدعی است که قصد دارد اشتباهاتی که اوباما در خاورمیانه داشته را تکرار نکند و به نحوی عمل نکند که نتیجه آن قدرت گرفتن بیش از پیش ایران در منطقه باشد.
پایگاه بصیرت / گروه بین الملل/ محمدرضا بلوردی
پیامدهای ادامه حضور نظامی آمریکا در عراق چیست؟موضوع خروج نیروهای خارجی و مشخصا امریکایی ها از عراق جزو مباحثی است که از سوی گروه های ی عراقی حاضر در پارلمان و دولت دنبال می شود. اخیرا پایگاه خبری العربی الجدید به نقل از یک مسئول بلندپایه عراقی درباره جزئیات تصویب قانون بیرون راندن نیرو‌های بیگانه» از این کشور مطلبی منتشر کرده است که بر اساس این قانون نیرو‌های بیگانه باید تا پیش از فرا رسیدن ژانویه ۲۰۲۱ (دی ماه ۱۳۹۹) از عراق خارج شوند. به نوشته این پایگاه خبری، موضوع خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق، روی میز قرار دارد. نمایندگان و اعضای چهار حزب از احزاب ی عراق یعنی حزب دولت قانون، سازمان بدر، مجلس اعلای اسلامی و همچنین ائتلاف سائرون نشست هایی را برگزار کرده اند تا بخش‌های پایانی پیش نویس قانون مذکور را تصویب کنند. براساس اخبار منتشر شده از منابع نزدیک به یکی از گروه‌های ی شرکت کننده در تهیه پیش نویس قانون مذکور، این قانون بند‌های متعددی دارد که مهم‌ترین آن بیرون راندن هر گونه گروه بیگانه پیش از فرا رسیدن ژانویه ۲۰۲۱ است. این بدان معناست که درصورت تصویب این قانون، دولت عراق حدود یک سال و نیم فرصت دارد، مسئله بیرون راندن نیرو‌های خارجی از کشور را اجرایی کند.
طرح موضوع وم خروج نیروهای امریکایی از عراق درحالی مطرح می شود که درخصوص ضرورت انجام این کار و موانع پیش روی آن و نیز پیامدهای ادامه حضور امریکایی ها در عراق موارد متعددی قابل بحث است.
ضرورت های خروج امریکا از عراق
درجریان سفری که عادل عبد المهدی در فروردین 98 به ایران کرد ملاقاتی نیز با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشت که در این ملاقات رهبر انقلاب با اشاره به ادامه حضور امریکایی ها درعراق، حضور نظامیان آمریکایی در کشورهای منطقه را به ضرر کشورها و ملت‌های منطقه دانستند و خطاب به نخست وزیر عراق تأکید کردند: باید کاری کنید که امریکایی‌ها هرچه زودتر نظامیان خود را از عراق خارج کنند زیرا آنها در هر کشوری که برای مدت طولانی حضور نظامی داشته‌اند، روند بیرون راندن آنها دچار مشکل شده است. ایشان هدف آمریکا از حضور در عراق را فراتر از حضور نظامیِ صرف خواندند و گفتند: آنها به دنبال حضور و منافع بلندمدت و تشکیل دولتی همچون دولت های نظامی در اوایل اشغال عراق هستند.
با توجه به سخنان مقام معظم رهبری روشن است که حضور نیروهای امریکایی چه پیامدهای برای ملت و دولت عراق در پی دارد و از همین رو بخش عمده نیروهای ی عراقی به دنبال اجرایی کردن ساز و کاری قانونی برای پایان دادن به حضور نظامیان امریکایی در کشورشان هستند؛ به ویژه اینکه با پایان یافتن سیطره گروه تروریستی داعش بر مناطقی از عراق و محقق شدن امنیت نسبی در این کشور، برای حفظ امنیت نیازی به حضور امریکایی ها نیست و بهانه هم از دست آنها گرفته شده است.
اما به رغم آنچه که گفته شد، اکنون این سوال مطرح می شود که آیا امکان و زمینه خروج امریکایی ها از عراق فراهم است و چه موانعی برای آغاز و اجرای این روند وجود دارد؟
موانع خروج نیروهای امریکایی از عراق
برای یافتن موانع بیرون راندن امریکایی ها از عراق لازم است به دلایلی پرداخته شود که در عراق برای آنها جلب توجه می کند و باعث می شود تا آنها برای ادامه حضور نظامی در این کشور برنامه ریزی داشته باشند. در این خصوص چند نکته لازم به ذکر است:
1.به رغم درهم شکستن سیطره داعش بر مناطقی از عراق،  این گروه هنوز هم فعالیت هایی در مناطق مختلفی از این کشور  انجام  می دهد که توجیه اصلی امریکایی ها برای ادامه حضور در عراق است و آنگونه که رومه امریکایی نیویورک تایمز در گزارش خود آورده،  از زمان اعلام شکست گروه داعش در دوره حیدر العبادی،  این گروه تروریستی بیش از 1200 حمله در مناطق مختلف این کشور انجام داده است. از سوی دیگر اعلام خروج نیروهای امریکایی از سوریه عامل دیگری است که باعث شده واشنگتن به بهانه ادامه حملات خود علیه بقایای داعش در سوریه و عراق، به دنبال حفظ پایگاه های نظامی اش در عراق باشد.
2. هرچند در نگاه اول مبارزه با تروریسم توجیهی برای ادامه حضور امریکایی ها در عراق است اما از نگاه صاحب نظران عامل اصلی برای این حضور، موضوع ایران است؛ دولت ترامپ مدعی است که قصد دارد اشتباهاتی که اوباما در خاورمیانه داشته را تکرار نکند و به نحوی عمل نکند که نتیجه آن قدرت گرفتن بیش از پیش ایران در منطقه باشد. براساس پژوهشی که وزارت دفاع امریکا (پنتاگون) در ژانویه 2019 منتشر کرده است ایران پیروز جنگ امریکا در عراق و خروج آن از عراق در سال 2011 بوده و توانسته است علاوه تقویت همپیمانان ی خود، شبکه ای از گروه های شبه نظامی را نیز در این کشور ایجاد کند. رانج علاءالدین کارشناس مرکز بروکینگز تاکید می کند که ایران قدرت موثری برای پرکردن جای خالی است که امریکا در عراق می گذارد و نیروهای ی همسو با خود را در این کشور تقویت می کند؛ امری که باعث می شود تا منافع  امریکا در منطقه به خطر بیفتد و همپیمانان آن تضعیف شوند.
درواقع از نگاه امریکایی ها ادامه حضور در عراق باعث می شود تا آزادی عمل ایران محدود شده و نیروهای ی طرفدار آنها هم قدرت مانور و نفوذ بیشتری پیدا کنند.
3. در کنار عواملی که برای خود امریکایی ها دارای اهمیت است، در داخل عراق هم برخی گروه های ی و قومی و مذهبی هستند که از این حضور استقبال می کنند. از جمله کردها از حضور امریکایی ها در عراق و اقلیم کردستان استقبال می کنند. نیچروان بارزانی رئیس دولت اقلیم کردستان در 27 ژانویه 2019 درخصوص حضور امریکایی ها درعراق اظهار داشت: ما در دولت اقلیم کردستان معتقدیم که حضور نیروهای امریکایی در عراق برای کمک به نیروهای امنیتی ضروری می باشد و تا زمانی که داعش در این کشور وجود دارد، حضور این نیروها هم در راستای منافع عراق است.
در بین نیروهای ی هم دو نگاه نسبت به حضور امریکایی ها در عراق وجود دارد؛ برخی همانند دوره پس از سال 2003 مخالف حضور امریکا در کشورشان هستند، اما بخشی دیگر بر این باورند که تجربه سال های اخیر و قدرت گرفتن گروه های ی نزدیک به ایران و در عین حال محقق نشدن مطالبات ی مورد نظر اهل سنت، عدم مخالفت با امریکایی ها را می طلبد.
پیامدهای ادامه حضور امریکا در عراق
موضوع ادامه حضور امریکایی ها در عراق از سوی گروه های ی و رسانه های همسو با غرب به عنوان امری ضروری برای حفظ ثبات داخلی عراق تبلیغ می شود. اما بدون شک این حضور دارای پیامدهای منفی بسیاری نیز می باشد؛
1.امریکایی ها به واسطه عملکردی که پس از اشغال عراق در سال2003 در این کشور داشته اند بازیگری نامطلوب برای بخش قابل توجهی از جامعه عراق تلقی می شوند و به همین دلیل احتمال برخورد با آنها از سوی گروه های شبه نظامی وجود دارد.
2. بهانه تراشی امریکایی ها برای ادامه حضور در عراق و طرح موضوع وم ادامه مبارزه با بقایای گروه های تروریستی، می تواند باعث حساسیت هایی در بین عراقی ها شود که چه بسا هدف اصلی این حضور مقابله با ایران و نه برخورد با بقایای تروریست ها است.
3. ادامه حضور نظامیان امریکایی ها در عراق می تواند بر روابط ایران و عراق نیز تاثیر بگذارد و در همین راستا است که برخی از گروه های ی حاضر در پارلمان به دنبال یافتن ساز و کاری قانونی برای محدود کردن حضور امریکا و پایان دادن هرچه سریع تر به فعالیت آن در کشورشان هستند.
4. نکته ای که نباید از آن غافل شد این است که چنانچه امریکایی ها به دنبال گسترش دامنه عملیات های نظامی خود باشند، احتمال اینکه خشونت و درگیری داخلی در عراق تشدید وجود دارد و با توجه به نفوذی که محور مقاومت در صحنه ی این کشور دارد، این گزینه بیش از پیش محتمل می شود.

محمدرضا بلوردی/ رومه نگار
بیست‌ویکمین دوره انتخابات پارلمانی در رژیم صهیونیستی در حالی برگزار شد که طبق نتایج حزب لیکود به رهبری بنیامین نتانیاهو،‌ نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، ‌توانسته است با فاصله‌ای اندک از ائتلاف آبی‌ـ سفید به رهبری بنی گانتز،‌ پیروز شود. بر اساس نتایج اعلام شده کرسی‌هایی که احزاب به دست آورده‌اند، از این قرار است: حزب لیکود 37 کرسی،‌ حزب سفید‌ـ آبی 36 کرسی،‌ حزب کار 6 کرسی،‌ اتحادیه احزاب راست‌گرا 5 کرسی،‌ حزب یهدوت هتورا 8 کرسی،‌ حزب میرتس 4 کرسی،‌ جبهه عربی برای تغییر 6 کرسی،‌ فهرست متحد عربی 4 کرسی،‌ حزب کولانو 4 کرسی. با توجه به این نتایج مجموع کرسی‌هایی که راست‌گرایان به دست آوردند، 66 کرسی بوده؛ در حالی که احزاب چپ 54 کرسی را به دست آورده‌اند.
با این نتایج انتظار می‌رود نتانیاهو بار دیگر برای تشکیل دولت ائتلافی از سوی رئیس‌جمهور معرفی شود؛ با این تفاوت که راست‌گرایان نسبت به دولت کنونی رژیم صهیونیستی (61 کرسی) موقعیت بهتری یافته‌اند.
فارغ از پیروزی حزب لیکود، این نکته باید در نظر گرفته شود که برای طرف فلسطینی هیچ یک از دو جریان ی فرقی نخواهند داشت؛ چرا که هر دو مخالف تشکیل کشور فلسطین هستند. همچنان‎ که هر دو طرف مخالف عقب‌نشینی به مرزهای 1967 هستند، با بازگشت آوارگان فلسطینی مخالف هستند،‌ قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی تلقی می‌کنند،‌ شهرک‌سازی را قانونی می‌دانند و به دنبال اضافه کردن شهرک‌ها به اراضی اشغالی هستند. تنها تفاوتی که وجود دارد، این است که ائتلاف تحت رهبری بنی گانتز تلاش می‌کند به سازشی منطقه‌ای برسد تا اینکه وضعیت موجود را از طریق راه‌حلی ی قانونی کند؛ ولی نتانیاهو در تلاش است در سریع‌ترین زمان ممکن شهرک‌ها را به سرزمین‌های اشغالی اضافه کند و با کوچاندن فلسطینیان کرانه باختری به مناطقی مانند اردن و سینای مصر،‌ رؤیای رژیم صهیونیستی بزرگ را محقق کند.
با توجه به آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت نتایج انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی تفاوت چندانی برای فلسطینیان نخواهد داشت؛ زیرا هر طرف پیروز در این میدان نگاه یکسانی به مسائلی، همچون طرح موسوم به معامله قرن دارند.
بر اساس این، گروه‌های ی فلسطینی باید چند نکته را مد نظر داشته باشند:
نخست اینکه، نسبت به توافق با رژیم صهیونیستی امیدی نداشته باشند؛ چرا که رژیم صهیونیستی هیچ سازشی را که حداقل حقوق فلسطینیان را محقق کند، نخواهد پذیرفت و قصد دارد مبارزه را به گونه‌ای مدیریت کند که در نهایت اهداف صهیونیست‌ها به شکل کامل محقق شود.
دوم اینکه، به دولت کنونی آمریکا و تغییر موضع آن نمی‌توان حساب کرد؛ آمریکا پیوسته طرفدار صهیونیست‌ها بوده و خواهد بود؛ با این تفاوت که دولت کنونی ایالات متحده به شریکی برای راست‌گرایان صهیونیستی تبدیل شده است و اقداماتی مانند ارائه طرح سازش موسوم به معامله قرن،‌ اجرایی کردن موضوع انتقال سفارت آمریکا به قدس،‌ به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندی‌های اشغالی جولان،‌ اتخاذ مواضع سرسختانه علیه جمهوری اسلامی ایران از خروج از برجام تا تروریستی خواندن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،‌ در همین چارچوب قابل ارزیابی است.
سوم اینکه، دو گروه عمده فلسطینی فتح و حماس باید در نظر داشته باشند که نتایج انتخابات رژیم صهیونیستی هرچه باشد، آنها نمی‌توانند با وضعیت کنونی و اختلافاتی که با هم دارند،‌ به خواسته‌های خود برسند؛ حماس نمی‌تواند انتظار داشته باشد در چارچوب معادله عدم درگیری در مقابل کاستن از شدت محاصره غزه» قدرت خود را در این منطقه از خاک فلسطین حفظ کند؛ چرا که رژیم صهیونیستی خواهان خلع سلاح آن و پایان مقاومت است. جنبش فتح هم نمی‌تواند انتظار داشته باشد با گروه پیروز انتخابات اخیر به توافقی برای تشکیل کشور فلسطینی در کرانه باختری برسد؛ برای اینکه هدف نهایی رژیم صهیونیستی الحاق این منطقه به دیگر مناطق اشغالی است. همان‌طور که برخی منابع خبری نیز اعلام کرده‌اند، با پیروزی نتانیاهو از هم اکنون راست‌گراها ساز الحاق کرانه باختری به دیگر مناطق اشغالی را کوک کرده‌اند.


اهداف و پیامدهای تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران

سایت تحلیلی طنین/ محمدرضا بلوردی

برای اولین بار در اواسط سال سال ۱۳۹۶ بود که رسانه‌ها گزارش دادند تیم امنیت ملی کاخ سفید، پس از انجام بررسی‌هایی با هدف تعیین ت کلی آمریکا در خصوص ایران، به طرحی رسیده‌اند که در صورت موافقت رییس‌جمهور آمریکا راهبرد واشنگتن در قبال تهران در سال‌های آینده را تعیین خواهد کرد. بخشی از این طرح معرفی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک گروه تروریستی و وارد کردن آن به فهرست گروه‌های تروریستی ایالات متحده بود. اکنون بار دیگر خبرگزاری رویترز به نقل از منابعی در داخل امریکا اعلام کرده است که انتظار می رود امریکا در این زمینه وارد عمل شده و برای اولین بار یک نیروی نظامی رسمی را به عنوان سازمانی تروریستی معرفی کند. این درحالی است که رومه وال استریت ژورنال هم به نقل از مسئولانی در دولت امریکا مدعی شده است که امریکا روز دوشنبه آتی این تصمیم خود را اعلام خواهد کرد.
واکنش‌های بین‌المللی
زمانی که برای اولین بار موضوع تروریستی نامیدن سپاه پاسداران از سوی ایالات متحده امریکا مطرح شد کشورهای مختلفی نسبت به این اقدام امریکا واکنش نشان دادند؛ وزارت خارجه ضمن انتقاد و ابراز نگرانی از این رویکرد امریکا اعلام کرد که این اقدام به شدت گرفتن تنش‌ها در منطقه منجر می‌شود. این درحالی بود که وزارت خارجه روسیه هم با صدور بیانیه‌ای از منتشر شدن اخبار درباره تصمیم کاخ سفید برای اعلام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان سازمان تروریستی انتقاد کرده و تصریح کرد که اقدام آمریکا در اضافه کردن نام سپاه پاسداران ایران به لیست تروریسم، شکست تروریست‌ها را با مانع روبه‌رو می‌کند و چنین اتهام‌هایی به سپاه پاسدران ایران، ممکن است به نتایجی منفی در منطقه و امنیت جهانی منجر شود.
در کنار این واکنش‌های انتقادی به رویکرد دولت ترامپ درخصوص ایران و سپاه پاسداران، برای کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از این موضوع استقبال می‌کنند؛ خالد بن حمد آل خلیفه، وزیر خارجه بحرین با استقبال از اقدام احتمالی آمریکا علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مدعی شد که این اقدام، گام مهمی در شناسایی منابع تروریسم است. وی مدعی شد تروریستی خواندن سپاه پاسداران ایران و گنجاندن نام آن در لیست گروه‌های تروریستی، گامی مهم در تعیین یکی از مهمترین منابع تروریسم در منطقه و دنیاست. این درحالی است که دو کشور بحرین و عربستان سعودی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به دلیل ادعای واهی حمایت از اقدامات تخریبی ایران» در فهرست موسوم به تروریسم خود قرار داده‌اند.
اهداف امریکا
اقدام امریکا برای تروریستی معرفی کردن سپاه را می‌توان در راستای اهداف تحریمی این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد؛ چرا که اجرایی شدن این تصمیم کاخ سفید باعث می‌شود از لحاظ اقتصادی فشارهای تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته و بسیاری از شرکت‌های خارجی که در بخش‌های مهم اقتصادی ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند یا قصد سرمایه گذاری دارند، با ادعای آمریکایی‌ها در مظان همکاری با یک سازمان تروریستی قرار خواهند گرفت و از این حیث موانع جدیدی برای اقتصاد ایران پس از گشایش نسبی برجام ایجاد خواهد شد.
این درحالی است که سپاه یک نیروی نظامی رسمی و بسیار مهم در جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود و قرار گرفتن آن در لیست تروریستی دولت آمریکا می‌تواند بخشی از عملکردهای اقتصادی، جابه‌جایی‌های مالی و خریدهای سازمانی و تسلیحاتی و دیگر مراودات این نهاد نظامی – اقتصادی را با اختلالاتی مواجه کند.
پیامدها
تروریستی نامیدن سپاه می‌تواند پیامدهای متعددی برای منطقه و جهان داشته باشد و همان‌گونه که پیشتر هم فرمانده کل سپاه هشدار داده‌اند در صورت قرارگرفتن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی امریکا، این کشور مجبور خواهد پایگاه‌های نظامی خود را به منطقه‌ای دورتر از شعاع ۲۰۰۰ کیلومتری بُرد موثر موشک‌های بالستیک ایران منتقل می‌کند. این درحالی است که سرزندن چنین اقدامی از سوی امریکا باعث می‌شود تا درمتقابل سپاه نیز این حق را داشته باشد که ارتش آمریکا را یک سازمان تروریستی تصور کرده و متناسب با آن برخورد کند و بالطبع چنین سناریویی برای آینده ثبات و صلح منطقه بسیار خطرناک بوده و احتمال یک درگیری گسترده نظامی را به شدت بالا خواهد برد.
بخش دیگری از پیامد تصمیم احتمالی امریکا باید در مسدود شدن راه‌های تعامل نیروهای نظامی ایران و آمریکا در منطقه و بالارفتن احتمال رویارویی نظامی دو کشور در خلیج فارس ارزیابی کرد؛ هم‌اینک ایالات متحده آمریکا حضور ناوگانی گسترده‌ای در پهنه خلیج فارس و دریای عمان دارد و در صورت تروریستی قلمداد شدن سپاه، نیروهای نظامی آمریکا در رویاروی‌های احتمالی با شناورهای سپاه در منطقه، این شناورها را نه شناورهای نظامی یک دولت دارای حاکمیت در منطقه، بلکه شناورهای یک سازمان تروریستی قلمداد خواهند کرد و متناسب با آن برخورد خواهند کرد. پرواضح است که در چنین شرایطی احتمال درگیری بسیار بالا خواهد رفت.
به واسطه وجود چنین پیامدهای خطرناکی است که مقامات ارتش ایالات متحده و سازمان سیا درخصوص سودمندی این اقدام دولت ترامپ تردید دارند و بیشتر آن را اقدامی نمادین ارزیابی می‌کنند؛ دغدغه پنتاگون و سیا پیامدهای احتمالی اجرایی شدن این تصمیم است و از همین رو منتقدان هشدار می‌دهند که اقدام ترامپ می‌تواند زمینه را برای دولت‌های غیردوست فراهم کند تا اقدامات مشابهی علیه نیروهای نظامی امریکا اتخاذ کنند.
پایان سخن اینکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیش این هم تحت تحریم‌های متعدد امریکایی قرارداشته و عدم اثرگذاری آنها برای مقامات امریکایی‌ نیز ثابت شده است. از همین رو اضافه کردن موضوع تروریستی بودن سپاه محقق کننده اهداف مورد نظر مقامات تندروی کاخ سفید نخواهد بود جز اینکه ممکن است برخی مشکلات را در امر تجارت کشورهای دیگر با جمهوری اسلامی ایران به وجود آورد.


نتیجة بحث الصور عن خروج امریكا العراق

امضا پای حکم اخراج!

صبح صادق - شماره 889|یکشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - شماره ۸۸۹
   محمدرضا بلوردی/  پاتریک شاناهان، سرپرست وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) چندی قبل و در یک سفر از پیش اعلام نشده وارد بغداد، پایتخت عراق شد و در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار داشت، هدف وی از این سفر، تأکید بر اهمیت حاکمیت عراق و بررسی آینده نیروهای آمریکایی در این کشور است. شاناهان که برای نخستین بار از زمان تصدی منصب کنونی خود راهی عراق شده، ضمن تأکید بر اینکه نیروهای آمریکایی با دعوت بغداد در این کشور حضور دارند، اظهار داشت: به نفع ما است که توانایی‌های امنیتی عراق را بسازیم.»
سفر شاناهان به عراق در حالی صورت می‌گیرد که دونالد ترامپ در ماه‌های اخیر دو تصمیم مهم در زمینه ت خارجی ایالات متحده آمریکا گرفته است؛ نخست، اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و دوم، گفت‌وگو با طالبان که ممکن است به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان نیز منجر شود.
ایالات متحده پس از به عراق هنوز هم حدود 2500 نیروی نظامی در کشور دارد و ترامپ در سفری که در پایان سال میلادی سپری شده به عراق داشت، اعلام کرد قصدی برای خروج نیروهای کشورش از عراق ندارد؛ چرا که این نیروها برای تقویت حضور آمریکا در منطقه اهمیت زیادی دارند. 
طرح این سخنان واکنش برهم صالح، رئیس‌جمهور عراق را درپی داشت که گفت کشورش نمی‌خواهد طرف یا محوری در منازعات منطقه‌ای باشد. 
پس از آن هم عادل عبدالمهدی، نخست‌وزیر عراق بیان کرد، عراق به نیروهای آمریکایی اجازه نخواهد داد که از خاک این کشور علیه کشور دیگری اقدام کنند؛ چرا که حضور این نیروها در عراق صرفاً به منظور مبارزه با تروریسم بوده است. 
درواقع اظهارات مقامات عراقی درباره حضور نیروهای آمریکایی در کشورشان به دلیل این است که آنها تمایل ندارند در منازعه‌ای که بین آمریکا و جمهوری اسلامی ایران در جریان است، بخشی از ماجرا باشند و تلاش می‌کنند به یک راه‌حل میانه دست یابند؛ راه‌حلی که شخصیت‌ها و جریان‌های ی گوناگون عراقی از آن حمایت می‌کنند. 
با این حال، در سفر کوتاه و اعلام نشده‌ای که به تازگی ترامپ به عراق داشت، با هیچ یک از مسئولان عراقی ملاقات نداشت و این روابط آشفته دوطرف را نشان می‌دهد. اکنون این پرسش مطرح می‌شود که اگر عراق تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی بگیرد، ترامپ چه واکنشی خواهد داشت؟ 
در پاسخ باید گفت ترامپ در گذشته از اینکه نیروهای کشورش در سال 2011 عراق را ترک کرده بودند، انتقاد کرده و تأکید کرده بود آمریکا باید برای مدتی طولانی نیروهای خود را در این کشور حفظ می‌کرد. 
اما به نظر می‌رسد در عمل چاره دیگری برای رئیس‌جمهور آمریکا وجود نداشته باشد و او همان کاری را انجام دهد که در سوریه کرده بود؛ یعنی با اعلام اینکه مأموریت مبارزه با داعش به پایان رسیده است، تصمیم به خروج نیروهای کشورش از عراق بگیرد.
 این در حالی است که در مجلس عراق نیز نمایندگان در حال امضای طرحی هستند که در صورت تصویب، نیروهای آمریکایی را از این کشور اخراج می‌کنند؛ موضوعی که محمد البلداوی» از نمایندگان مجلس عراق درباره  آن می‌گوید: کمیسیون حقوقی مجلس عراق پیش‌نویس طرحی را به کمیسیون امنیت و دفاع ارائه کرده است که بر مبنای آن دولت بغداد باید همه نیروهای خارجی، از جمله نیروهای آمریکایی را از این کشور اخراج کند. با توجه به اینکه حضور نظامیان آمریکایی در عراق افزایش یافته است و آنها در تلاشند تا خود را از سوریه به غرب و شمال غرب عراق برسانند و پایگاه‌های نظامی خود را در عراق افزایش دهند، فراکسیون‌های ی عراق تصمیم گرفتند این طرح را به ‌سرعت تصویب و نیروهای آمریکایی را از عراق خارج کنند.» طرحی که حالا تعداد امضاهایش به 70 نفر رسیده است و هیچ بعید نیست به زودی شاهد باشیم که ایالات متحده یکی دیگر از پایگاه‌هایش را با امضای نمایندگان این کشور پای حکم اخراجش از عراق از دست بدهد.



صبح صادق - شماره 888|یکشنبه ۰۵ اسفند ۱۳۹۷ - شماره ۸۸۸
 
  محمدرضا بلوردی/ از زمانی که ایالات متحده آمریکا موضوع برگزاری نشست ورشو را مطرح کرد،‌ رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو امیدوار شدند که بتوانند با استفاده از اهرم آمریکا محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران را در منطقه غرب آسیا کنترل کنند و به اصطلاح با چالش‌ها و خطرهایی که رژیم صهیونیستی در منطقه با آنها مواجه است، برخورد کنند؛ اما با وجود تلاش‌هایی که در این زمینه صورت گرفت، واشنگتن و تل‌آویو نتوانستند طرف‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را در زمینه مقابله با ایران با خود همراه کنند و حضور سطح پایین بسیاری از کشورها در این نشست هم مؤید همین موضوع بود. ضمن اینکه برگزارکنندگان مجبور شدند این نشست را با عنوان کلی آینده صلح و امنیت در خاورمیانه» برگزار کنند. 
در یک بررسی کلی نسبت به این نشست و در کنار رویکرد ضد ایرانی‌ که صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها برای آن طراحی کرده بودند،‌ بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی روی دو موضوع مهم برای آینده ی خود در عرصه‌های داخلی و خارجی رژیم صهیونیستی متمرکز شده بود؛
۱ـ عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی؛ بدون شک برگزاری نشست ورشو را می‌توان گامی بلندی در جهت عادی‌سازی روابط بین رژیم صهیونیستی با عربستان سعودی و کشورهایی دانست که با سعودی‌ها همسو هستند و دو طرف تلاش کردند تا روابط خود را به منزله یک رخداد عادی جلوه دهند. ضمن اینکه در این مسیر تلاش سعودی‌ها بر این بوده است که قضیه فلسطین را هم دور بزنند؛ به گونه‌ای که در بحث عادی‌سازی روابط بین آنها و رژیم صهیونیستی سخنی از مطالبات فلسطینیان‌ـ حتی در چارچوب توافق‌نامه اسلو‌ـ مطرح نشود. از سوی دیگر، آنچه در حال حاضر تحت عنوان عادی‌سازی روابط دنبال می‌شود، می‌توان در چارچوب طرح موسوم به معامله قرن» نیز قرار داد؛ طرحی که دولت آمریکا تلاش می‌کند بدون توجه به توافقاتی که پیشتر در منازعه عربی‌ـ صهیونیستی حاصل شده، آن را به سرانجام برساند.
۲ـ انتخابات پارلمانی اسرائیل؛ با استعفای آویگدور لیبرمن،‌ وزیر خارجه سابق رژیم صهیونیستی،‌ و در پی آن انحلال دولت این رژیم،‌ قرار است در فروردین ماه‌ آینده انتخابات پارلمانی جدید برگزار شود و بر اساس نظرسنجی‌های صورت گرفته، بنیامین نتانیاهو بیشترین شانس را برای پیروزی در این انتخابات خواهد داشت؛ هرچند برای تشکیل دولت خود مجبور شد با احزاب دیگری ائتلاف کند که باز هم تشکیل دولتی ائتلافی و شکننده را در پی خواهد داشت. با این حال، همه تلاش نتانیاهو در هفته‌های اخیر بر این بوده است که برای تقویت جایگاه خود در انتخابات آتی،‌ از فرصت‌هایی که فراهم می‌شود استفاده کند. یکی از این فرصت‌ها نشست ورشو بود که در جریان آن نتانیاهو در موضع‌گیری‌های خود تلاش کرد مباحثی را پیش بکشد که در انتخابات به او کمک کند. در واقع، تلاش نتانیاهو این بود که مباحث امنیتی و چالش‌ها و تهدیدهایی را که رژیم صهیونیستی در این عرصه با آنها مواجه است، به شکل پررنگ‌تری نشان دهد.
به طور کلی، می‌توان گفت نشست ورشو فرصتی ایده‌آل برای بنیامین نتانیاهو بود تا از آن بهره‌های لازم را ببرد و تصاویری از وی پخش شود که او را در میان رهبران عرب نشان دهد. تصاویری که این باور را برای افکار عمومی رژیم صهیونیستی به وجود آورد که با وجود ت‌های سختگیرانه‌ای که نتانیاهو در مسائل مربوط به فلسطین دارد،‌ وی توانسته است در برقراری ارتباط با کشورها گام‌های بلندی بردارد و از همه مهم‌تر اینکه امتیازی هم به فلسطینی‌ها نداده است.


صبح صادق - شماره 885|یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷ - شماره ۸۸۵
 محمدرضا بلوردی / رومه نگار
در هفته‌های اخیر، خبر سفر سه هیئت عراقی به سرزمین‌های اشغالی در سال گذشته میلادی که وزارت خارجه این رژیم در حساب توئیتری خود منتشر کرد،‌ موجب ایجاد جنجال بزرگی در محافل ی عراق شد. عراقی‌ها از این خبر شوکه شده و به دنبال بازخواست نمایندگانی هستند که اسم‌شان در این فهرست آمده است و از دولت عراق و وزارت خارجه کشورشان نیز خواسته‌اند در این باره به طور مفصل و دقیق تحقیق کند. ایدی کوهین، کارشناس امنیتی رژیم صهیونیستی که در رومه‌های این رژیم تحلیل‌های امنیتی می‌کند، در حساب توئیتر خود نام تعدادی از این نمایندگان را فاش کرد. وی نوشت: احمد الجبوری، احمد الجربا، عبدالرحیم الشمری، عبدالرحمن اللویزی، نماینده سابق استان نینوا در پارلمان، خالد المفرجی، نماینده استان کرکوک در پارلمان، عالیه نصیف، نماینده استان بغداد در پارلمان این کشور، نمایندگانی هستند که به اسرائیل سفر کرده‌اند.»
 در همین راستا، کمیسیون روابط خارجی پارلمان عراق اعلام کرد برای آگاهی از صحت ادعاهای منابع صهیونیستی مبنی بر سفر هیئت‌های عراقی به تل‌آویو که شماری از نمایندگان پارلمان این کشور هم در آن حضور داشته‌اند، تحقیقاتی را آغاز خواهد کرد. همچنان‌که یک مقام بلندپایه عراقی در واکنش به اطلاعات و گزارش‌های رسانه‌های صهیونیستی درباره سفر مقامات عراقی به سرزمین‌های اشغالی تأکید کرد، این اطلاعات فریبکارانه است و هیچ هیئتی از جانب حکومت عراق به سرزمین‌های اشغالی سفر نکرده است.
فارغ از صحت و سقم ادعای مطرح شده درباره این خبر، توجه به چند نکته در این زمینه مبین این است که نباید این دست ملاقات‌ها را نشان‌دهنده رویکردی برای عادی‌سازی روابط بین رژیم صهیونیستی و عراق دانست؛
ـ درباره نام‌هایی که صهیونیست‌ها مطرح کرده‌اند، نباید بزرگ‌نمایی شود. بدون تردید در بین عراقی‌ها نیز همانند دیگر کشورهای عربی هستند کسانی که برخلاف خواسته افکار عمومی و صرفاً برای منافع دست به چنین اقداماتی بزنند. 
ـ با توجه به فضای ضد صهیونیستی که در افکار عمومی عراقی وجود دارد، ارتباط گرفتن با رژیم صهیونیستی از سوی مقامات ی به نوعی به معنای مرگ آینده ی آنها تلقی می‌شود.
ـ وجود مرجعیت دینی عراق که رژیم صهیونیستی را غاصب سرزمین‌ها و مقدسات اسلامی می‌داند و بر آزادی‌ سرزمین‌های اشغالی تأکید می‌کند، عاملی مهم و اثرگذار در مقابل عادی‌سازی روابط بین عراق و رژیم صهیونیستی تلقی می‌شود.
ـ واکنش تندی که محافل ی و افکار عمومی عراقی به موضوع این سفر نشان داده‌اند، خود حاکی از نوع نگاهی است که نسبت به رژیم صهیونیستی در عراق وجود دارد و اینکه عراقی‌ها،‌ رژیم صهیونیستی را دشمن امت عربی اسلامی می‌دانند. 
پایان سخن اینکه با وجود همه واکنش‌های تندی که نسبت به ادعای صهیونیست‌ها در زمینه سفر مقامات عراقی به سرزمین‌های اشغالی نشان داده شد، حکومت عراق باید موضعی جدی و قاطع نسبت به داستانی داشته باشد که صهیونیست‌ها روایتگر آن هستند و تحقیقات کاملی در زمینه این موضوع انجام دهد و در راستای محکومیت این نوع سفرها از هیچ اقدام حقوقی کوتاهی نکند؛ چرا که هرگونه سستی در این زمینه سبب سرعت در رویه‌ای می‌شود که برخی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در پیش گرفته‌اند و بی‌توجه به فضای موجود در افکار عمومی این کشورها برای عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی با یکدیگر مسابقه می‌دهند.

ماموریت گروسی در ایران


نویسنده: محمدرضا بلوردی/کارشناس مسائل بین الملل/

رافائل گروسی، تمدار آرژانتینی که در حال حاضر به عنوان مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی مشغول به کار است روز دوشنبه سفری به جمهوری اسلامی ایران داشت تا ضمن دیدار با مقامات مسئول در کشورمان درباره همکاری های دوجانبه ایران و آژانس گفتگو و رایزنی کند. او چند روز قبل از سفر به تهران با انتشار توییتی هدف از این سفر را پرداختن به ابهامات باقی مانده درخصوص توافقات پادمانی با تهران اعلام و با تایید بازرسی گسترده آژانس از تاسیسات هسته ای ایران مدعی شد که در دو سایت هسته ای اجازه بازرسی را نداده است. ادعاهایی که بخشی از آن مربوط به دو دهه قبل بوده و ادعای آن هم از سوی رژیم صهیونیستی مطرح شده سات.
این درحالی است که جمهوری اسلامی ایران پیوسته بر همکاری سازنده و در عین حال متقابل خود با آژانس تاکید و تصریح کرده است که درخواست های بازرسی باید در چارچوب قوانین تعریف شده این آژانس باشد و تعهدات تهران در قبال این نهاد به هیچ وجه نامحدود نیست. به همین دلیل آژانس برای درخواست های خود باید دلایل مستندی ارائه کند و تحت تاثیر تبلیغات دشمنان قرار نگیرد.
درچنین شرایطی، سفر مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران توجه به چند نکته را ضروری می نماید:
-رافائل گروسی تکیه زدنش به مسند آژانس بین المللی انرژی اتمی را مرهون حمایت امریکایی ها از خود می داند و طبیعی است که تحت تاثیر ادعاهای ضدایرانی واشنگتن باشد. همچنانکه قبل از از سفر به ایران با وزیر خارجه امریکا نیز ملاقاتی داشته است که درخصوص اهداف این سفر جلب توجه می کند.
-رویکرد جدید آژانس در مورد ایران، تلاش برای امنیتی کردن برنامه هسته ای ایران است که اساسا خواسته دولت تحت رهبری ترامپ در امریکا است. درحالی که تاکید ایران بر این است که به همکاری های خود با آژانس درچارچوب وظایف آن ادامه خواهد داد.
-دولت ترامپ در رابطه با ایران از هر ابزاری که در اختیار داشته برای کشاندن ایران به پای میز مذاکره استفاده کرده است؛ از برجام به عنوان توافق نامه ای بد خارج شده است، تحریم های خود علیه ایران را بازگردانده تا به اصطلاح فشار حداکثری را علیه جمهوری اسلامی اعمال کند، از اعتراضات در داخل ایران حمایت کرده است تا از این طریق حکومت را تحت فشار قرار دهد، تلاش خود را برای لغو تحریم های تسیلحاتی به کار گرفته که البته ناکام مانده است و در حال حاضر هم سعی بر این دارد تا با طرح موضوع به کارگیری مکانیسم ماشه» ضمن دامن زدن به تنش ها، از آخرین حربه اش برای بازگرداندن تحریم های سازمان ملل استفاده کند. براین اساس، و به رغم اینکه اعلام می شود سفر گروسی ارتباطی به موضوع مکانیسم ماشه ندارد، نمی توان پذیرفت که دبیر کل آژانس تحت تاثیر اقدامات و تبلیغات امریکایی ها نبوده است.
-پایان سخن اینکه ت اصولی جمهوری اسلامی ایران درخصوص برنامه هسته ای خود کاملا روشن است؛ تاکید بر حقوق هسته ای و دنبال کردن فعالیت های هسته ای صلح آمیز در سایه همکاری منطقی با آژانس و به دور از اعمال نفوذ و دشمنی قدرت هایی همچون ایالات متحده امریکا.
براین اساس، انتظار می رود مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در سفر به ایران فضای کلی روابط و همکاری ‌های سازنده سال ‌های اخیر با ایران را در نظر قرارداده و فارغ از فشارهای ی خارجی به وظایف حرفه‌ ای خود در راستای همکاری های ایران و آژانس عمل کند.

 


آخرین جستجو ها

نظام صنفی کشاورزی استان همدان دنیای شیاطین پادگان جوادنیا قزوین #خاطرات خدمت سربازی افلاکیان beicenchicho ربات بلاگ ردلاین کالا سایت تخفیف و کد تخفیف صنایع مس آسیا مرکز دانلود سرگرمی و آموزش اراک (دانلود رایگان) امور سهامداران